پست وبلاگ
پیشحرفی: این دومین نوشتۀ من برای توست؛ برای تو که احتمالاً این حرفهایم را بهتر از دیگران درک میکنی. نوشتۀ قبلی این بود.
حرف اصلی: بعید میدانم با ویرایش سروکار داشته باشی و ندانی track changes چیست. همان گزینه در زبانۀ review در واژهپرداز word که با فعال کردنش تمام تغییرهایت در متن ثبت میشود. خب، روشن است وقتی چیزهایی که تغییر دادیم مشخص باشند، چیزهایی که تغییر ندادیم هم مشخص میشوند.
آی! ای تمام خالقان این جهان، جاودانگی کوتاهتان گوارا باد!
نام آهنگ: Nina
اثر Burhan İşiyok از آلبوم Aşk’a Sesleniş
حجم: ۱۳ مگابایت
تو اینستا صفحهام را فالو کرده بود. رفتم ببینم میشناسمش یا نه. نمیشناختم. اما همین که دیدم ویراستار است، همین که بالای صفحهاش نوشته بود «زیستن در میان کلمات»، همین که از نوشتههایش فهمیدم ویراستاری برای او هم انتخاب بوده و نه اجبار، خوشم آمد و فالو کردمش.
زیدی اسمیت آخرهای جستاری با عنوان «خوشی» این جملات را نوشته:
«جولین بارنزِ نویسنده یک بار با اشاره به سوگ گفت ”همانقدر که میارزید درد دارد.“ درواقع این را یکی از دوستانش در نامهی تسلیتی برایش نوشته بود و جولین به همسر من گفته بود و همسرم به من. تا چند ماه این کلمات در ذهن هردوی ما حک شده بود، به همین وضوح و بیرحمی. همانقدر که میارزید درد دارد.»
سررسیدی که زیر دستمه و این فهرستهام رو توش مینویسم، از اینهاست که پایین هر صفحهاش یه جمله از یه فرد مشهور یا نسبتاً مشهور نقل شده. پایین صفحۀ سهشنبه، ۲۳ آبان، این جمله از گالیله نوشته شده: «شما نمیتوانید به یک نفر چیزی را که خودش از قبل نمیداند یاد بدهید. فقط میتوانید او را از آنچه میداند باخبر و آگاه کنید.»
چند روز پیش، دوست وبلاگنویسی که از دوست وبلاگنویس دیگری با من و اینجا آشنا شده بود، پیام داد و دربارۀ ویرایش و ویراستاری پرسید. راستش این اولین بار نبود که کسی دربارۀ ویرایش ازم میپرسید و بعید میدانم آخرین بار هم باشد؛ اما چیزهایی که در این گفتوگوها به میان میآید بیشتر دربارۀ فن و مهارت ویرایش است و کمتر دربارۀ حرفۀ ویراستاری. گفتم این متن را اینجا بنویسم تا هم چیزهایی را به خودم یادآوری کنم، هم با کسانی که دغدغهها و تجربههای مشابهی دارند، صحبت کنم. (هرچند شاید گذر خیلیهایشان به این زودی به اینجا نیفتد.)