کجا دانند حال ما سبک‌باران ساحل‌ها

انگار کن نوح کشتی ساخت و سیل نیامد، خستگی‌اش بر تنم مانده؛ ابراهیم به آتش افتاد و گلستان نشد، سوختگی‌‌اش به جانم مانده؛ موسی را نیل در خود فروبرد، خفگی‌اش در گلویم مانده؛ مسیح مصلوب به عروج نرسید، حسرتش در آهم مانده؛ و محمد… کلمه‌ای ندارد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

دسترسی آسان